محافظت یا مشارکت
آیا جنبش «زن، زندگی، آزادی» مبارزهای بزرگسالانه است؟
۲۰ آبان ۱۴۰۱ - ۱۱ نوامبر ۲۰۲۲
مقنعههـایی را کـه از ۷ سالگی وادار به پوشیدن آن شـدهاند از سر در میآورنـد، آتش میزنند، بیانیـه منتشر میکنند، شعار سر میدهند، دستهجمعی سرود و ترانه اعــتـراضی میخــواننـد، عکـس حاکمــان را از دیــوار مـدرســـه و کتابهای درسی حذف و پاره میکنند، بر در و دیوار مدرسه و شهر شعارنویسی میکنند، راهپیمایی راه میاندازند، دادخــواه همکلاسیهــای کشــته شــده یا بازداشــتشدهشان میشوند و مــدیــر کل آمــوزش و پــرورش منطقــه را بـا اتحــاد از مدرســـه بیرون میکنند.
در مواجهــه با اخبـار مشارکت بالای دانشآمــوزان در این مبـارزه برخی مـرددند و بر این باورند که به اشـتراکگذاری عکسها و ویدئوهـای مربوطـه و لایک و کامنتهای تمجیدگرایانه توسط کاربران بزرگسـال، تهییج و تشــویق دانشآموزان بـه شرکت در مبــارزهای «بزرگسالانــه» است و آنهــا را ســپـر بلای این جنبــش میکنــد. در نبـود ســاختـار ســیـاسـی دمــوکراتیک کـه نهتنهـا تأمینکننـدهی امنیت کـودکان معتــرض در مـدرســه و خیابــان نیست، بلکــه جــواب آن را با کشــتار و دستگیــری دانشآموزان، امنیتی کردن محیط مدرسه و حاکم کردن فضای ارعاب و تهدید، فحاشی، گلوله و باتون داده است، این نگرانیها بیراه نیست. اما بایـد بـا رجــوع بـه تلقی جامعــه از کـودکی و کودکان، نگاه دقیقتری به موضوع داشته باشیم.
در گفتمــان محـافظــتگـرایانـــه در حـــوزهی حـقــوق کــودکان، کودکان افرادی آسیبپذیر و نیازمند تأمین امنیت از جانب والد، قیم، مدیر و معلم و در سطحی کلان حکومت به حساب میآیند. این گفتمـان ریشـه در تلقیای «بزرگسالانـه» و «قیممآبانـه» از کـودکی دارد کـه بـا انفعـال، آسـیبپـذیـری، صـغـیـربودگی و وابستگی همنشـین میشـود. این رویکـرد کـه در بستـر نابرابرِ قدرت در روابط کودک و بزرگسال شکل گرفته، فهمی ایستا از کودکی به دست میدهـد. در این صورت، با نادیده گرفتن سن، بلــوغ فکـری، رشــد ذهـنی و مـوقـعیت اجتـمـاعی، قـومـیتی، جنسیتی که در آن ظرفیتهای کودکان مدام رشد میکند، آنها افرادی فاقـد صلاحـیت و قـوهی تشخــیص انگاشته میشوند، طـوریکـه ظـرفـیتهـای آنهـا بـهعنـوان یک نیــروی اجـتماعـی تأثیرگذار نادیده گرفته میشود.
در واکنــش به این تلقـی و گفتمـان پشــتیبـان آن، گفتمـان مشارکتجویانه درصدد بازشناسی عاملیت و صلاحیت کودکان و برجسـته کردن حقـوق مشـارکتی آنها در کنار پیگیـریِ حقوق محافظـتی است. این رویکـرد بـر این اصـل تأکـیـد میکنـد که محافظتگـرایی صـرف نه تنها تأمـینکننـدهی منـافـع عالیــهی کودکان نیست، بلکه این خطر را در پی دارد که به سلب عاملیت و مشارکت آنها در اموری بیانجامد که به رفاه، سلامت و آینده آنها ربط مسـتقیم دارد، تا جایی که به نشـنیده شـدن صـدای کودکان و حتی در مواردی انسانزدایی از آنها منتهی شود.
برای درک مشارکت بالای کـودکان در این جـنبش بایـد به یـاد داشته باشیم که «ژینا» رمز مبارزه همهی گروههای تحت ستم از جمله دانشآموزان است. در تاریخ ۴۳ سالهی جمهوری اسلامی، کودکان در تقاطع عواملی چون جنسیت، طبقه، قومیت، ملیت، زبان، گـرایش جـنسـی، مــذهـب و مـعلـولـیت متحمـل ســتم و تبعیضهای بسیاری هم در نظام آموزشی و هم بیرون از آن شدهاند. حجاب اجباری، محرومیت از حق تحصیل به زبان مادری، تحمـیـل بـرنامــهی درسـی ایدئولوژیک مـذهبی، طـرد و تبعیض نسبت بـه دانشآمـوزان بهایی، آزار سیستماتیک دانشآموزان کوییر و نظام آمـوزشی نامـناسـب بـرای کودکان معلـول تنها مواردی از نقض گستردهی حقوق کودکان بوده که باعث شده است صدای اعتراض آنها همزمان با سایر گروهها بلند شود. این نابرابریهای در شرایطی است که نظام آموزش رسمی به سمت خصـوصی شـدن و مـدارس دولـتی بـه سـمت پولی شـدن پیش میرود و دانشآموزان بیشتری از آموزش باکیفیت محروم و یا مجبور به ترک تحصیل و کار کردن شدهاند.
در سطحی فراتر از نظام آموزشی نیز کودکان از شرایط نابسامان سیاسی، اقتصادی و امنیتی متأثر میشوند و آثار آن را هر روز در سطح خانوادگی از نزدیک درک میکنند. وضعیت شاخصهای رفــاهـی کـودکـان اســفـبــار اســت و هــوای آلـــوده، کــمآبی و محیط زیست رو بـه ویـرانی، چشـمانداز امیدوارانـهای پیشروی آنها نمیگذارد. دانشآمــوزان در چنین بسـتری اسـت که از این جنبش مــردمی به عنوان یک نیـروی اجتماعی بـه حاشـیه رانـده شـده سهـمخواهی میکننـد؛ چـراکه سـالها، بـه فـراخـور سـن، ظرفیت و شـرایط، انواع تبعیضها و سرکوبها را درک و تجربه کردهاند. بیانیهی دختران کلاس هشتم، بیانیهی دانشآموزان دختر پیشرو، اطلاعیـهی دانشآموزان انقلابی تهران، تظاهرات متعـدد دانشآموزان در مـدارس و خیابان نمونههـایی گویا از درک دست اول این کودکان از وضع موجود و راههای مبارزه با آن است.
بـا چـــنیـن پیشزمــینــهای، ایـن جــنبـش نقطـــهی عـطفـی در بازپسگیری عاملیت و قدرت دانشآموزان در مدرسه و خیابان اسـت؛ کــودکانی کـه سـالهـا در نظام آمــوزشی بـه انفعـال، سرسپردگی و تابعیت بیچونوچرا وا داشته شدهاند و فرصت ابراز عقیده و مشارکت پیدا نکردهاند. در دورانی که حاکمیت در تلاش است تا مدیریت مدارس بیشتری را به حوزههای علمیه و سایر گروهها و جریانهای سیاسی و مذهبی وابسته بسپارد و مـحــتـــوای کـتـابهــای درسـی را منطــبق بـــا ایـدئـولـــوژی مــذهــبی-نظامی خــود تغییــر دهــد، مـقــاومت و مـشــارکت دانشآموزی، نمــودی از شکست ســیاستهــای آمــوزشی و پرورشی جمهوری اسلامی است.
مـــقــاومــت دانــشآمــــوزان و تـشــکلیـابی آنهــا در جـــنبش «زن، زندگی، آزادی» بیخطــر نبــوده و نیسـت، امــا بـایــد حــق مشارکت را به انـدازهی محافظـت مهم بدانیم. باید به صــدای اعتراض دانشآموزان دقیقتر گوش کنیم و از شیوههای بدیع و متکـثر مقـاومت و مشـارکت آنها بیامـوزیم. بـاید بدانیم که صلاحیت کودکان ثابت و تغییرناپذیر نیست بلکه بسته به سن، تجــربهی زیسته و شــرایط اجتماعی که کــودک در آن رشد کرده، تغییر میکنــد. لازم است در نگاه بالا به پایین و منفعلانهای که به کــودکان داریم تجدیدنظــر کنیم و بدانیم کـه این مــبـارزه «بزرگسالانه» نیست، بلکـه همگانی است. این مشارکت به طرز قابلتوجهی قدرتافــزاست و راه سـازمانـدهی خودانگیختهی دانشآمـوزان را همـوار میکند. بنابراین محافظـت از کودکان در برابر خشـونت و سرکوب، به معنای مسئولیت بیشتر بزرگسالان است.
در پسـتی دیگـر به شــیوههای تســهیل مشارکت کـودکان در جنبش سراسـری «زن، زندگی، آزادی» میپردازیم. اگر به عنوان دانشآمـوز، معلـم، والد و مربی علاقه دارید در نگارش پست بعـدی به ما کمک کنیـد، میتوانیـد در بخش کامنتها یـا در دایرکت بـرای ما بنویسید که چگونه میتـوان به مشارکت امنتر کودکان در این جنبش کمک کرد.