درباره «ناجی العلی» کاریکاتوریست فلسطینی
۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۲ - ۹ مه ۲۰۱۳

اولین بار «غسان کنفانی» – نویسنده مبارز و مقتول فلسطینی – پس از دیدن آثار او در سپتامبر ۱۹۶۱اقدام به چاپ آثاری از وی در مجله «الحریه» [آزادی] کرد. ناجی در سال ۱۹۶۳ به کویت مهاجرت کرد و در آنجا با «احمد مطر» – شاعر تبعیدی عراقی – به فعالیت در نشریه «القبس» پرداخت. در آن زمان او رییس انجمن کاریکاتوریستهای عرب نیز بود. ناجی سالها در بخش بینالمللی روزنامه القبس در لندن فعالیت کرد و سر انجام در ۲۲ جولای ۱۹۸۷توسط شخص نامعلومی ترور شد و پس از بستری شدن در بیمارستان در ۲۹ آگوست درگذشت. برخی سازمان آزادی بخش فلسطین را به این ترور متهم میکنند، اما برخی بنیادگرایان سوری و برخی دیگر موصاد را عامل این ترور میدانند. پس از پایان تحقیقات پلیس انگلستان، «ماگارت تاچر» – نخست وزیر وقت انگلستان – دستور تعطیلی دفتر موصاد در لندن را صادر کرد. شش ماه پس از مرگ ناجی العلی اتحادیه بینالمللی روزنامهها از فعالیتهای وی با جایزه « قلم طلای آزادی» تقدیر کرد.


او در اکثر کاریکاتورهایش کودکی را به تصویر میکشد که پشت به مخاطب، وقایع درون کاریکاتور را نظاره میکند؛ کودکی فقیر و ژنده پوش که خود ناجی العلی آن را ترجمانی از کودکی خود می داند. حضور این شخصیت خردسال که نامش «حنظله» است در این کایکاتورها، نه حضوری بیطرفانه و نه حضوری رمانتیک که حضور به مثابه یک داور است با اسمی طعنهآمیز و در اصل نام میوهای تلخ. این کودک عینکی است که مخاطب را از پشت چشمان کودک با سوژه کاریکاتور مواجه میکند. ناظری که در اتفاقاتی که میافتد نقشی ندارد ولی بیشترین آسیب را نیز او میبیند؛ کودکی که قربانی دعوای بزرگان بر سر متاع قدرت میشود. ناجی العلی با این نگاه کودکانه به شکلی عینی سیاست را به داخل خانههای مردم میبرد، فارغ از تحلیلهای عجیب و غریبی که سیاستمداران در توجیه خود یا تکفیر مخالفان به کار میبرند. گویاترین عبارات درباره این شخصیت کارتونی که در عربی به میوهای تلخ گفته میشود، جملات خود اوست: «من در کاراکتر حنظله بچگیهای خودم را نشان دادهام، او همان سنی را دارد که من وقتی فلسطین را ترک کردم داشتم و همان حسی را که من داشتم. با این که ۳۵ سال از آن تاریخ می گذرد، اما من همه جزئیات آن روز را دقیقاً به خاطر دارم. کاراکتر حنظله شکل و شمایل مقدسی دارد که از روح من وقتی کسل میشوم یا وظیفه ام را از یاد میبرم محافظت میکند. این بچه به من یادآوری میکند که از کجا آمدهام و نمیگذارد اشتباه کنم»