محافظت از سلامت روانی کودکان در اعتراضات
فاطمه فنائیان
۰۳ مهر ۱۴۰۰ - ۲۵ سپتامبر ۲۰۲۱

بسیاری از کنشهای اجتماعی مانند اعتراضهای اخیر، که حول محور نبود امکانات معیشت اولیه شکل میگیرند و با سرکوب گسترده و شدیدِ حاکمیت مواجه میشوند، میتوانند زمینهساز آسیبهای روانی متفاوتی در کودکان شوند که اغلب در شرایط ملتهبِ روز نادیده گرفته میشود. در جریان اعتراضها علاوه بر کودکان بازداشتشده، جانباخته یا آسیبدیده، بسیاری نیز به واسطه مشاهده درگیریها در خیابان، اضطراب ناشی از بازداشت یا آسیب والدین و اطرافیان، قرار گرفتن مداوم در معرض اخبار ناخوشایند، تعطیلی مدارس، قطع اینترنت و مانند آنها در سطحهای مختلف آسیب دیده و حق کودکیشان نقض شده است.
از آنجا که حضور کودکان در اجتماعات و اعتراضها به عنوان حق مشارکت کودکان در تصمیمگیری از سوی میثاقهای بینالمللی از جمله پیماننامه حقوق کودک که ایران نیز به اجرای آن متعهد است، به رسمیت شناخته شده است، سؤال مهم این است که برخورد صحیح با کودک در شرایطی که خانواده و جامعه دچار بحران و التهاب است، باید چگونه باشد؟
حضور پررنگ کودکان در اعتراضها در استانهای محرومتر
اعتراضهای چند سال اخیر در ایران، که با دلایل اقتصادی و معیشتی شکل گرفتند برخلاف دههی گذشته از مناطق حاشیهای و دور از مرکز آغاز شدند؛ مناطق غیربرخورداری که در آن خانوادهها پیش از آن که اعتراضشان را به خیابان بیاورند بار فقر و مشکلات معیشتی را به دوش میکشیدند. کودکان این خانوادهها قبل از آن که اعتراضها در خیابان شکل بگیرد شاهد فشار اقتصادی و نبود امکانات اولیه زندگی بودند.
یک مددکار اجتماعی فعال در استان خوزستان که نخواست نامش برده شود، معتقد است هرچه میزان محرومیت استانی که درگیر تظاهرات مردمی است، بیشتر باشد، حضور کودکان و نوجوانان در اعتراضها هم بیشتر دیده میشود:
کودکان در استانهای محرومی مثل خوزستان درک واضحتری از محرومیت دارند و با آن به شکل روزمره درگیر بودهاند. این بچهها اغلب خودشان در زندگی و کار هر روزه، کمبود آب را حس کردهاند. خیلی از آنها بخشی از دامداری و کشاورزی را عهدهدار هستند و میدانند مثلا نبودن آب با آنها و زندگیشان چه میکند.
او با بیان اینکه شرایط برای بسیاری از ساکنان مناطقی که سالهاست محروم نگاه داشته شدهاند، سختتر از پیش شده و این سختیِ آشکار، حتی کودکان را وارد اعتراضات کرده، میگوید:
اگر بیکاری خانوادهها کاسته میشد و کودکان مجبور به جبران بیکاری والدین نبودند و خودشان با حقوق ناچیز به عنوان نیروی انسانی وارد بازار کار نمیشدند، امروز آنها را در صف اول اعتراضها نمیدیدیم.
در واقع یکی از دشواریهای کنترل و مدیریت سطح درگیری کودکان هنگام تظاهرات و اعتراضها در استانهای محرومتر، گره خوردن موضوع اعتراض با زندگی و بقای کودک است. کودک یا نوجوان در شرایطی که میبیند و درک میکند که نیازهای اولیه او و خانوادهاش قابل تامین نیست، حتی اگر بهطور فیزیکی وارد تجمع نشود، فشار روانی ناشی از در خطر قرار گرفتن حق زندگی و امنیت، او را دچار تنش و آسیب روانی خواهد کرد. محبوبه فتحآبادی، رواندرمانگر و مشاور خانواده توضیح میدهد:
این موضوع نه فقط به خاطر ترس از دست دادن والدین و یا آسیب دیدن و زندانی شدن اطرافیان، بلکه یک مرحله قبل از آن، به دلیل مشکلات اقتصادی خانوادههاست که حالا منجر به این اعتراضها شده و طبیعتا آرامش اعضای خانواده و مراقبان را بر هم میزند و در واقع خطر بقا برای آنها ایجاد میکند. یعنی قبل از آن که ما بخواهیم فکر کنیم که کودکان در زمان اعتراضها و اعتصابها چطور ممکن است در معرض خطر قرار بگیرند، باید به خاطر داشته باشیم که به خطر افتادن بقای کودکان در شرایط کنونی قطعا روی امنیت آنها و سلامت روانشان تاثیر بسیاری دارد.
تامین امنیت کودکان در تجمعها
بر اساس کنوانسیون حقوق کودک، کودکان و نوجوانان حق دارند در موضوعاتی که بر آنها تأثیر میگذارد شرکت کرده و نظرات خود را بیان کنند. در عین حال حکومتها و خانوادهها وظیفه دارند نیازهای اولیه و اساسی کودکان از جمله امنیت آنها را تامین کنند.
سازمان یونیسف در بیانیهای که در پی افزایش موج اعتراضهای کودکان و نوجوانان در سال ۲۰۱۹ منتشر کرد با تأکید بر اینکه «بسیاری از این اعتراضات باعث شده معترضان کودک و نوجوان کشته، مجروح و زندانی شوند یا از مدرسه و تحصیل باز بمانند» نوشت:
این دوگانگی بسیار دردناک است که کودکان و نوجوانان در دفاع از حقوق اولیهشان، همزمان از برخی حقوق اساسی دیگرشان محروم میشوند. هر کسی که نقشی در اعتراضات دارد باید در حضور کودک از خشونت خودداری کند و ضمانتهای اساسی برای حمایت از کودکان در جایی که ناآرامیهای مدنی یا درگیریهای مسلحانه وجود دارد، اعمال شود.
با این حال جمهوری اسلامی به رغم پیوستن به پیماننامه حقوق کودک، در عمل نشان داده است که نه تنها از امنیت کودکان در تظاهرات و تجمعهای اعتراضی صیانت نمیکند بلکه از بازداشت، شکنجه و دستور شلیک به کودکان و نوجوانان هم ابایی ندارد.
با کودکان خردسال و دبستانی راجع به جزئیات صحبت نکنید
در نبود نگاه جامع و سیستمی در مورد حقوق کودکان و عدم توجه به حقوق کودک از سوی حاکمیت، خانوادهها و جامعه میتوانند با افزایش آگاهی، اقداماتی حداقلی را برای محافظت از روان کودکشان در شرایط تظاهرات و کنشهای اجتماعی انجام دهند. محبوبه فتحآبادی رواندرمانگر و مشاور خانواده، با تأکید بر اینکه دست خانواده در شرایط تظاهرات و سرکوب اعتراضات برای دور نگهداشتن فرزندشان از آسیب بهطور کامل باز نیست، درباره جزئیات رفتاریِ خانواده در حد امکان در شرایط اعتراض میگوید:
طبیعتا اعضای خانواده زمانی که برای اعتراض و اعتصاب میروند، با همهی انگیزه و هدفی که دارند، احتمالا آشفته، مضطرب و حتی عصبی هستند. اینکه چگونه و با چه وضعیت سلامتی به خانه میآیند، چقدر دیر میآیند و کودک ممکن است به واسطه شرایط در معرض چه اخباری قرار بگیرد، همه و همه برای کودک اضطراب بسیاری ایجاد میکند. واقعبینانه این است که برای بخشی از این اضطراب نمیتوانیم کاری انجام دهیم.
این رواندرمانگر مناسبترین روش برخورد با کودکان زیر دوازده سال را درگیر نکردن حتیالامکان ذهن آنها با موضوع اعتراضها میداند و توضیح میدهد:
اگر بخواهیم مسئولانه و آگاهانه در کنار این اعتصابها و اعتراضها به کودکان خردسال و دبستانی کمک کنیم، اولین قدم این است که تا حد امکان در حضور کودک درباره این موضوع و جزئیات آن صحبت نکنیم و اخبار را تا جایی که ممکن است کنترل کنیم تا کودک در معرض آن قرار نگیرد. کودکان تا قبل از سن دوازده سالگی مفاهیم انتزاعی مثل عدالت، آزادی، قدرت، انسانیت، برابری اجتماعی و مانند آن را درک نمیکنند و به مرحله تفکر انتزاعی نرسیدهاند. بنابراین اگر نیاز به توضیح برای کودک زیر این سن ایجاد شد، باید با مثالهای بسیار ساده با او حرف بزنیم. مثلا «من برای این میروم که خوشحالتر زندگی کنیم، زندگی بهتری داشته باشیم، آب سالمی در دسترس داشته باشیم» یا اینکه «باید به این سیستم اعتراض کنیم چون گاهی تنها با اعتراض میتوانیم به خواستههایمان برسیم.»
چنانچه اشاره شد برخی از کودکان از جمله کودکان زیر ۱۲ سال به دلیل شرایط منطقهای و البته حق خود بر مشارکت، در تجمعات حضور دارند و از نزدیک شاهد خشونت اعمال شده از سوی نیروهای امنیتی و انتظامی خواهند بود. فتحآبادی درباره این شرایط معتقد است:
کودک در سن کمتر از ۱۲ سال اگر ببیند کسی در خیابان کتک خورد، خونریزی کرد یا کشته شد، به راحتی نمیتواند با آثار آن کنار بیاید و حتما به مداخلههای حرفهای نیاز خواهد داشت. بنابراین تا جایی که ممکن است بچهها را به تجمعها نبرید. نباید این موضوع مهم را فراموش کرد که آنها کودک هستند، از نظر جسمی، روانی و شناختی آمادگی پذیرش و پردازش بسیاری از اطلاعات را ندارند و این وظیفه ماست که تا حد امکان آنها را دور نگه داریم و آمد و شدها به دور از چشم آنها باشد.
این مشاور خانواده با اشاره به آسیبِ حاصل از انتظارِ اتفاقِ ناخوشایند توضیح میدهد که در اغلب موارد، انتظار اتفاق ناخوشایند بسیار آسیبزنندهتر از خود اتفاق است:
در واقع هر بار عضوی از خانواده بیرون میرود، کودک درگیر استرس، ترس و نگرانی از بازگشت او میشود. درست است که اگر برای شما اتفاقی بیفتد کودک آسیب بسیاری میبیند، اما میزان آسیب روحی آن از هر بار در معرض انتظار اتفاق ناخوشایند قرار گرفتن کمتر خواهد بود.
با نوجوانان از ارزشهایی بگویید که شما را به خیابان کشانده است
برخلاف کودکان خردسال، برخورد با نوجوانان دقت و زمان بیشتری میخواهد. نوجوانان نه آنقدر کوچکاند که بتوان وقایع را از آنها پنهان کرد و نه آنقدر بزرگ شدهاند که بتوانند رفتار کاملا منطقی داشته باشند. فتحآبادی معتقد است که در مورد نوجوانان این نگفتن است که میتواند آسیبزا باشد چرا که نوجوان پنهانکاری را میفهمد و نمیپذیرد:
باید برای او توضیح دهید که چرا از خانه بیرون میروید و چه ارزشهایی وجود دارد که به خاطر آن بخشی از امنیت و حتی جان خود را به خطر میاندازید. نوجوانان استدلال میکنند، استنتاج میکنند و به خوبی مفاهیم را درک میکنند. برای نوجوانان نشان دادن ارزشهای انسانی و اینکه شما بر اساس این ارزشها کارهایی را انجام میدهید، باید روشن و واضح مطرح شود و دربارهاش با هر سطحی از سواد و آگاهی و با جملات ساده، گفتوگو کرد. این گفتوگوها نوجوان را مطمئن میکند که شما او را میبینید و او را قابل اطمینان میدانید.
علاوه بر خطر ایجاد تروما، عدم شکلگیری تنظیم هیجان در نوجوانان نیز موضوعی است که باید مورد توجه اطرافیان کودک باشد. فتحآبادی در این باره میگوید:
در نوجوانان هنوز تنظیم هیجان شکل نگرفته و ممکن است دست به کاری بزنند که هیجانش غالب باشد و آنها را به خطر بیاندازد. دیگر اینکه نوجوانان به دلیل داشتن ویژگی «همهتوان بودن»، که خودشان را از خطر به دور میدانند و فکر میکنند اتفاقی برای آنها نمیافتد، میتوانند کارهایی انجام دهند که به آنها آسیب وارد کند. این ویژگی ممکن است جان آنها را در زمان اعتراضات همراه با سرکوبهای شدید، به خطر بیاندازد.
صحبت از حقوق کودکان در شرایط بحرانی مانند زمان برگزاری تجمعها و تظاهرات اعتراضی، از این رو دارای اهمیت بالاست که علاوه بر اینکه حمایت از کودکان در هر شرایطی وظیفه حاکمیت و خانواده است، بیتوجهی به سلامت روانی نسل آینده، میتواند چشمانداز تاریکی را برای جامعه ترسیم کند. به همین دلیل نیاز داریم تا سلامت ذهنی کودک را همگام با مسائل اجتماعی و اقتصادی مورد توجه و کنکاش قرار دهیم.