ناقص سازی کودک و ناقضان حقوق کودک
محمد صادقی
۹ خرداد ۱۳۹۲ - ۳۰ مه ۲۰۱۳
اگر در بین سالهای ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۰ میلادی، برش دستگاه تناسلی زنان به عنوان یک مشکلی پزشکی و سلامتی در نظر گرفته می شد، اما از سال ۱۹۹۰ میلادی به بعد این عمل نقض حقوق اساسی کودکان و زنان به شمار می آید.
از سال ۲۰۰۳ میلادی، به ابتکار کمیته بین آفریقایی مناسک سنتی تاثیرگذار بر سلامت زنان و کودکان و با تصویب کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل، روز ششم فوریه به عنوان ”روز بینالمللی عدم هرگونه مدارا با ناقص سازی جنسی کودکان و زنان” نامگذاری شده است و بر همین اساس سازمان ملل متحد برای برچیدن کامل این اقدام ضد حقوق کودکان و زنان تا سال ۲۰۱۵، برنامه ریزی های متعددی انجام داده و اکنون مسئله مبارزه با ناقص سازی دختران به یکی از برنامه های سازمان بهداشت جهانی WHO بدل شده است.
اما ختنه یا ناقص سازی جنسی دختران چیست؟ و چه عوارضی را برای کودکان دختر به همراه دارد؟
ختنه در واقع قطع ناحیه ای از آلت تناسلی زن به نام کلیتوریس است که با قطع آن حس زنانگى در آنها تا حد فاحشی کاهش می یابد و گاهی این کودکان دختر تا پایان عمر از دریافت لذت جنسی محروم می مانند.
ختنه دختران به سه شکل انجام می شود:
حالت اول منحصر به بریدن کلیتوریس است. در نوع دیگر آن علاوه بر کلیتوریس، لبهای کوچک اندام جنسی (Labia Minor) نیز بریده میشوند و در آخر بدترین شکل ختنه زنان نوع سوم آن است که به “ختنه فرعونی” معروف شده است.
در این مدل کلیتوریس و یا لبهای کوچک هر دو بریده شده و با بههمآوردن لبهای بزرگ (Labia Major) آنها را به هم میدوزند و سپس بر روی آن سوراخهای کوچکی در نزدیکی مجرای ادرار و دهانهی رحم ایجاد میکنند. این روش که دردآمیزترین و خطرناکترین شکل ختنه به حساب میآید، در آفریقا بهشدت رواج دارد.
بنابر گزارش ها از هر ده مورد “ختنه فرعونی” زنان و دختران، یک مورد یا بلافاصله میمیرد و یا بعدها بر اثر عفونت ناشی از آن جان خود را از دست میدهد.
به گزارش بنیاد جمعیت سازمان ملل تعداد زنان ختنه شده در جهان ۱۲۰ تا ۱۴۰ میلیون بوده و هر ساله سه میلیون دختر دیگر نیز در معرض این خطر هستند.
اما نکته مثبت این که با تلاش فعالان حقوق کودک و برنامه های سازمان ملل متحد برای مبارزه با این عمل، در طی سالهای ۱۹۹۷تاکنون میزان زنان ختنه شده به صورت تدریجی رو به کاهش بودهاست.
محققان خاستگاه جغرافیایی رسم قطع آلت تناسلی را، دره رود نیل در مصر باستان دانسته و بر این گمانند که این رسومبعدها به نواحی اطراف چون حوزه رود نیل، و شمال شرق و غرب آفریقا گسترش یافته است.
جغرافیدانان یونانی معتقدند که ختنه کودکان و زنان در بین مصریان در حدود سال ۲۵ قبل از میلاد با هدف نوعی مناسک مذهبی و نه به منظور سترون سازی کودکان انجام گرفته است.
این مردمان بر این باور بودند که ارواح خدایان و انسانها دوجنسی هستند. این ارواح ویژگیهای دوجنسی خود را روی اندام های تناسلی تصویر میکنند. بدین گونه، زنانگی مرد، در پوست روی اندام جنسی مرد، و روح مردانه زن در کلیتوریس او متبلور است. بر این اساس این مردمان با برش این بخشها به باور خود بخش زنانگی مرد را میزداید و او را به یک مرد کامل تبدیل میکند؛ و همچنین بخش مردی زن را میزداید و او را به یک زن کامل تبدیل میکردند.
امروزه نیز بریدن آلت تناسلی کودکان به صورت سنتی در بیش از ۳۰ کشور جهان انجام می شود که بیشتر آنها در قاره آفریقا هستند.
در ایران نیز در نواحی جنوبی و کردنشین ناقص سازی جنسی کودکان دختر به عنوان یک رسم شناخته می شود و این عمل را به دلیل باورهای سنتی جنسی، اجتماعی و مذهبی برای کودکان انجام میدهند.
در گزارشی که “کانون زنان ایران” منتشر کردهاست، نمونههای مشخصی از شهرهای استان هرمزگان آمده است. به عنوان مثال در بندر کنگ از شهرهای کوچک استان هرمزگان، دختران را روز پس از تولد ختنه می کنند. در این گزارش به نقل از یک زن بومی آمده است: «برخی دختران شهر دیرتر و دردناکتر، در سنین کودکی ختنه میشوند. آنها تمام مراحل ختنه را با چشمان باز میبینند. لبههای کلیتوریس را با تیغ ریشتراشی مردان میبرند.»
مثله کردن اندام جنسی دختران به نام ختنه، در استانهای خوزستان، لرستان و بیش از همه کردستان معمول است. هرمزگان و بنادر گنگ و جاسک از جمله شهرهای جنوبی ایران هستند که در آنها ختنه دختران یک رسم است. گفته میشود این رسم در مناطق جنوبی ایران از طریق رفت و آمد دریایی به هند و سومالی وارد کشور شده است.
نکته قابل تامل این که برخی باورهای نادرست و غیر علمی طبی، زیبایی شناختی و بهداشتی نیز در میان مروجان این اقدام ضد حقوق کودک وجود دارد.
در این باره در بیانیه مشترکی که سازمان بهداشت جهانی، یونیسف، یونسکو، شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد و سایر سازمانهای وابسته به سازمان ملل علیه ناقصسازی زنان منتشر کرده اند صریحا اعلام شده است که این عمل هیچ نفع پزشکی و بهداشتی برای کودکان دختر و زنان نداشته و در عوض مشخص شده است که این عمل برای دختران و زنان از بسیاری جهات مضر و خطرناک است.
به گفته سازمان بهداشت جهانی WHO هر برش در اعضای بدن فرد به ویژه در کودکان میتواند مخاطره انگیز باشد به ویژه اگر تحت شرایط غیر بهداشتی انجام شود.
در بیانیه سازمان یونیسف در مورد کسانی که به وجود ختنه نوع شدید و خفیف اعتقاد دارند آمده است: «ما به شدت نگران این موضوع هستیم که ختنه زنان در بسیاری موارد توسط کادر پزشکی و در درمانگاه انجام میشود. در برخی جوامع که ختنه زنان بسیار رایج است این تفکر وجود دارد که میتوان عمل ختنه زنان را به صورت خفیف و توسط کادر درمانی انجام داد. اما واقعیت این است که این عمل کلا مردود است و نوع شدید و خفیف ندارد.»
ناقص سازی جنسی کودکان علاوه بر پیامدهای جسمی شدید برای کودک همچنین پیامدهای منفی بر روح و و روان آن ها برجای خواهد گذاشت.
تقریبا تمام کودکان دختر در هنگام برش با تیغ های آلوده و غیر بهداشتی، دردی جانکاه و خونریزی شدیدی را تجربه میکنند.
در بعضی انواع ناقصسازی بعد از انجام عمل پاهای دختران باید برای روزها و یا هفتهها به هم بسته شود که وضعیت بسیار آزار دهنده ای را برای دختران رقم می زند.
عفونتهای بعد از عمل نیز بسیار شایع است و به دلیلی شرایط غیر بهداشتی در مناطق روستایی از هر ده مورد “ختنه فرعونی” زنان و دختران، یک مورد یا بلافاصله میمیرد و یا بعدها بر اثر عفونت ناشی از آن جان خود را از دست میدهد.
ختنه کودکان دختر عوارض فاجعه باری نیز در بلند مدت بر جای خواهد گذاشت.
کاهش لذت جنسی، دردهای عصبی، عفونت، مشکلات روانی، و استرسهای بعد از عمل اختلالهای ادراری، آسیب به ارگانهای مجاور، عوارض روانی جنسی از جمله این پیامدها است. همچنین بریدن دستگاه تناسلی زنان میزان احتمال ابتلا به عفونتها را افزایش میدهد و سبب هپاتیت نوع ب، HIV (ایدز) و انتقال عفونتها از جمله انتقال ویروس می شود.
بروز عفونت لگنی در زنانی که ختنه شدهاند بیشتر بوده، و این ممکن است باروری آنها را تحت تأثیر قرار دهد. از نظر آماری، زنان عقیم در بین کسانی که ختنه موسوم به فرعونی را انجام دادهاند بیشتر یافت میشود.
سازمان ملل متحد برنامه هایی دارد تا این رسم را تا سال ۲۰۱۵ به میزان قابل توجهی کاهش دهد. برای برچیدن این رسم اقدامات لازم در دو سطح جامعه و ملی پیشنهاد شدهاست: پیشنهاد در سطح ملی شامل اقداماتی توسط رهبران حکومتی، مذهبی و سنتی، مجالس قانونگذاری و نهادهای مدنی و دولتی مربوطه و در جهت سوق دادن جامعه به برچیدن این رسم است.
تجربیات دهههای آخر قرن بیستم نشان داده است که راه حل سریعی برای از میان برداشتن این رسم وجود ندارد. برچیدن این رسم نیاز به یک بستر قوی برای تغییر رفتارها و ارزشها و همچون وجود سامانهای قوی برای اعمال سیاستهای موجود دارد. از آنجایی که این عمل رسمی اجتماعی است بهترین روش، همکاری نزدیک با مردم و رهبران محلی است.