کودکان رنج در معادن هند
فرهاد مرادی
۱۶ خرداد ۱۳۹۲ - ۶ ژوئن ۲۰۱۳
در عمق هفتاد پایی سطح زمین و بعد از پایین رفتن از نردبانی لرزان از جنس بامبو، در میان گودالی سرد و مرطوب، معدنچیان نوجوان، پیش از شروع کار روزانه برای استخراج زغال سنگ، در سوراخی سیاه با ارتفاعی نزدیک به دو پا و درازایی حدود نود متر در میان گل و لای در حال خزیدن هستند. آنها بدون داشتن کلاه ایمنی، محافظ چشم و کفش کار با پیراهن و پیژامه و چکمههای لاستیکی مشغول کارند. معدنچیان نوجوان چراغ قوهای را به تکهای پارچهی کهنه گره زده و روی سرشان گذاشتهاند؛ در واقع آنها تمام روز مرگ را در برابر خود میبینند.
طبق اظهارات یونیسف تنها دو ماه پیش از اجرای کامل قانونی در سال ۲۰۱۰ مبنی بر اینکه تمامی کودکان بین شش تا چهارده سال در هندوستان باید در مدرسه حضور داشته باشند، ۲۸ میلیون از این کودکان در حال کار کردن هستند. این کودکان کارگر در هر مکانی حضور دارند؛ آنها در مغازهها، آشپزخانهها، مزارع، کارخانهها و در محل ساخت و ساز ساختمانها کار میکنند.
امکان دارد در روزهای آتی، مجلس قانون جدیدی را در ارتباط با منع کار کودکان مطرح کند. با این حال فعالان حقوق کودک با اینکه از وضع چنین قوانینی استقبال میکنند، اما بر این باورند که وضع قوانین بیشتر، شاید بتواند تنها اندکی از مشکلات پیچیدهی هند را حل نماید. «واندهانا قندهاری» – یکی از فعالین حقوق کودک در یونیسف – میگوید:«ما قوانین خوبی در این کشور داریم؛ ولی قوانین به درستی اجرا نمیشوند.»
فقر، فساد، مدارس بیکیفیت و ضعیف و تعداد ناکافی معلمها از جمله علل بازماندن کودکان از تحصیل هستند. بهترین تصویر ممکن از وضعیت کودکان بازمانده از تحصیل، معادن ایالت مگالایاست. «مگالایا» در شمال شرقی هند واقع شده؛ تکه زمینی که بین چین، بوتان، بنگلادش و میانمار قرار دارد. مردم این ایالت عمدتاً مسیحی بوده و قبیلهای زندگی میکنند. زبان، غذا و چهرههای ساکنین این منطقه بیش از آنکه هندی باشد، چینی به نظر میرسد.
«سورش تاپا»ی هفده ساله میگوید «از وقتی بچهی کوچکی» بوده در معدنی نزدیک به کلبهی محل اقامت خانوادهاش کار کرده است. او انتظار دارد تا چهار برادر کوچکترش هم همین راه را ادامه دهند. سورش و خانوادهاش در بیغولهای کوچک زندگی میکنند که آب آشامیدنی، دستشویی و وسایل گرمایشی ندارد.
زمانی که سورش بیرون کلبه نشسته بود و تیشهی خود و پدرش را تیز میکرد – کاری که دوبار در روز انجام میدهد – مادرش، مینا تاپا، نیز در نزدیکی او بچهداری میکرد و میگفت که کار در معدن انتخاب خود سورش است. مینا با زهرخندی بر لب میگوید:«سورش بنا به انتخاب خودش کار میکند. او اصلاً به حرفهای من توجهی ندارد.» خانم تاپا میگوید سه پسر کوچک دیگرش به یکی از مدارس دولتی همان حوالی میروند و دوست دارند زمانی که به آنها نیاز داشتند در معدن کار کنند. او میپرسد :«اگر آنها این کار را انجام ندهند چه شغل دیگری به آنها میدهند؟»
قانون معادن هند از سال ۱۹۵۲ کار کردن افراد زیر هجده سال را در معادن زغال سنگ ممنوع کرده است. با این وجود خانم تاپا معتقد است که اجرای این قانون به خانوادهاش آسیب میزند. وی میگوید:«کار کودکان برای ما لازم است، کسی به ما پولی نمیدهد، ما باید برای داشتن غذا کار کنیم.»
کار کودکان و منافع صاحبان قدرت
کار کردن کودکان در معادن مگالایا بر کسی پوشیده نیست. کومار صبا – رییس سورش – میگوید کودکان در سرتاسر این منطقه مشغول به کارند. او ادامه میدهد:«بیشتر کودکان کارگر، یتیم هستند». کومار صبا بر پنج معدن و ۱۳۰ کارگر و کارمند نظارت میکند که تولید روزانهی آنها در مجموع به ۳۰ تن زغال سنگ میرسد. او اذعان میکند که شرایط کار کردن در معادن تحت نظارت او – که به یکی از نمایندگان مجلس تعلق دارد – و دیگر معادن منطقه خطرناک است. او ادامه میدهد:«مردم همیشه در این معادن میمیرند. شما صبحانه میخورید و به سرکار میروید اما هیچ وقت به خانه برنخواهید گشت؛ خیلی از آدمها به این صورت میمیرند.»
با اینکه دولت هند قوانینی به منظور ممنوعیت کار کودکان و شرایط ناامن کار دارد، ولی ایالتهای هند در اجرای این قوانین تخلف میکنند. همچنین پلیس این کشور به شدت سیاسی عمل میکند؛ در واقع سرکوب صنایع تحریم شده، توسط قدرت سیاسی به ندرت اتفاق میافتد. افسران پلیس معمولاً از رانندگان کامیونهای حمل زغال سنگ رشوه میگیرند، این موضوع به نوعی یکی از منابع درآمد افسران پلیس به حساب میآید. «شاندا سینها» – رییس کمیسیون ملی حمایت از حقوق کودکان – در این رابطه میگوید:« در منطقهی مگالایا کسانی که در مصدر قدرت نشستهاند – بر خلاف قانون – اجازهی استفاده از کار کودکان را میدهند؛ این مهم قابل تعمیم به تمام نقاط هند نیزهست.»
در سال ۲۰۱۰ سازمان غیر دولتی «Impulse» – واقع در مرکز ایالت مگالایا – گزارشی منتشر کرد که نشان میداد دویست کودک – حتی کودکان پنج ساله – در ده معدن محلی کار میکردند. این گروه تخمین زده بود که بیش از هفتاد هزار کودک در پنج هزار معدن کار میکنند. یافتههای این گزارش باعث شد تا رسانههای جمعی هند تصویری از وضعیت ناگوار و وحشتناک کودکان کار را منعکس کنند، اما مقامات دولتی با عصبانیت وجود هرگونه مشکلی در ارتباط با کودکان کار را انکار کردند. با اینحال، تحقیقات بیشتر در این زمینه توسط انجمن ملی حمایت از حقوق کودکان و «مؤسسهی مطالعات اجتماعی تاتا» دنبال شد و هر دو مرکز، آمارهای ارائه شده را تأیید کردند.
در طی فصل بارندگی – زمانی که اکثر معادن یا کار نمیکنند و یا به صورت محدود کار میکنند – گروه تحقیقاتی مؤسسهی تاتا طی بازدید از ۴۰۱ معدن و هفت انبار زغال سنگ، ۳۴۳ کودک کار پانزده سال، و زیر پانزده سال، را شناسایی کرد. گروه تحقیقاتی مذکور قصد بازدید گستردهتری را داشت، اما طبق آنچه در متن گزارش آنها آمده «محققان جمع آوری اطلاعات را متوقف کردند، چرا که گروههای ذی نفع محلی تهدید کرده بودند که در صورت ادامهی تحقیقات با آنها برخورد فیزیکی خواهند کرد.» این گزارش چنین نتیجه گیری میکند:« صنعت معدن به خوبی از کار کودکان و اقدامات غیر قانونی در این زمینه آگاهی دارد و هنوز کودکان به کار گرفته میشوند.»
«بیندو.ام. لانونگ» – معاون وزیر معادن و زمین شناسی – یافتههای تحقیقاتی مؤسسهی تاتا را تکذیب کرد. او در مصاحبهای تلفنی در همین ماه گفت:«هیچ کودک کاری در مگالایا وجود ندارد. این دست اتهامات کاملاً پوچ است و بر واقعیت استوار نیست.» آقای لانونگ همچنین توضیح میدهد که معادن مگالایا قوانین ملی مربوط به ایمنی را رعایت میکنند.
در کنار دیگر موارد خطرناک و غیرقانونی، تعدادی از معادن بازدید شده در مگالایا هنوز تهویه نداشته و تنها از یک درب ورودی برخوردارند. همچنین آنها از نقشهی درستی برای کاوش معدن پیروی نمیکردند، به منظور کاهش خطرات ناشی از انفجار، از سنگ آهک استفاده نکرده بودند و سقفهای معدن هیچ گونه حفاظی نداشتند. نردبانها از جنس بامبو بوده و معدنچیان برای نیفتادن از آن میبایست از دیوارههای معدن کمک بگیرند. معدنچیان میگویند مابقی معادن نیز چنین شرایطی دارند. آقای لانونگ صحبتهایش را این طور ادامه میدهد:«ما باید چه کار کنیم، معدنکاری را متوقف کنیم؟ حتی اگر کار در این معادن زیرزمینی را ممنوع کنیم، آیا مردم میتوانند جواب مالکین و زمیندارها را بدهند؟»
قاچاق کودکان نپال و بنگلادش
طبق گزارش مؤسسهی تاتا، با وجود آنکه دستمزدهای معدنچیان بالاست باز هم مدیران معادن به راحتی کارگر پیدا نمیکنند. قبیلههای محلی از پذیرفتن این شغل اجتناب میورزند، بنابراین کودکان و کارگرانی از نپال و بنگلادش توسط شبکههای قاچاق انسان به این منطقه آورده میشود. بسیاری از آنها فریب یک حیلهی قدیمی را میخورند: در ابتدا به نظر میرسد که دستمزدها بالاست، اما معدنچیان در قبال تهیهی آب، غذا و مابقی کالاهای ضروری باید پول زیادی پرداخت نمایند، در نتیجه بسیاری از کودکان کارگر توان فرستادن پول به منزل و یا امرار معاش را ندارند.
در نزدیکی کمپ معدنچیان مدارس کمی وجود دارد که آنها نیز به گویشهای محلی تدریس میکنند؛ زبانی که عموماً کودکان مهاجر نمیتوانند آن را متوجه شوند و به آن سخن بگویند؛ حتی اگر آنها بخواهند به مدرسه بروند، این امر برای بسیاری از کودکان مقدور نیست.
اکتشاف با روش معادن رو باز در حوالی تپهی «جاینتینا» – در مگالایا – همه گیر شده و آن را به سطح کرهی ماه شبیه کرده: پر از حفره و خالی از درخت و پوششهای گیاهی!؛ جادهها به وسیلهی کامیونهای حمل زغال سنگ مسدود شده و حاشیههای جاده نیز با انبوهی از سنگهای سیاه پوشیده شدهاند. در بخش دیگری از گزارش مؤسسهی تاتا آمده که« کاووش معادن مشکلات زیادی از جمله فرو نشست زمین، فرسایش خاک و آلودگی آب و هوا را به همراه داشته است.»، با این وجود کار معدن پولهای زیادی را برای افراد منطقه به ارمغان میآورد.سورش میگوید در آمدش در هفته بین ۳۷ تا ۷۴ دلار است؛ حقوقی مناسب در کشوری که دو سوم جمعیت آن کمتر از ۱۵ دلار در هفته دستمزد میگیرند.
سورش بعد از صرف ناهار برای برگشتن به معدن آماده میشود. او میگوید که آدمهای زیادی را دیده که در حین کار جان خودشان را از دست دادهاند «اما او تا به حال هیچ آسیبی ندیده است!» او جملهاش را اصلاح میکند و میگوید:«یک بار وقتی که گل و لای از سقف ریزش کرد کمرم آسیب دید، اما مجبور بودیم که روز بعد هم کار کنیم!» او میپرسد:«چه طور میتوانیم کار نکنیم؟ ما به غذا احتیاج داریم.»
دفتر کودکی
این گزارش ترجمهای است از «Children Toil in India’s Mines, Despite Legal Ban» که به تاریخ ۲۵ فووریهی ۲۰۱۳ در روزنامهی «نیویورک تایمز» منتشر شد.