لیلی مهدوی، در پست اینستاگرامی نوشته است که بعدازظهر سی شهریور برای آخرین بار همراه پسرش بوده و بعد از هم جدا میشوند: “با دوستت نازیآباد قرار گذاشتی. گفتی برو مامان من میام. اما نیومدی.”
او وقتی نمیتواند با تلفن با سیاوش تماس بگیرد برای پیدا کردن او به نازیآباد میرود: “وقتی آمدم به سمت خیابان نازیآباد برم دیدم خیابان را بستند، خیابان پر از دود گاز اشکآور بود. صحنههای جنگ افتادم، آشفته و با دلی از استرس و نگرانی. یک طرف مردم و یک طرف بسیجیهای محل ایستاده بودند. هر چی صدات کردم پیدات نکردم.”


مادر سیاوش بعد از این که موفق به پیدا کردن فرزندش در خیابان نمیشود به کلانتری میرود و در راه به بیمارستانی در همان حوالی سر میزنند: “گفتند یک بچه را آوردند ولی فوت کرده. دلم هوری ریخت، هر کاری کردم که نشونم بدن، گفتن اجازه نمی دهد، مجهولالهویه است. انقدر گریه داد زدم تا کارت عابر بانکی که در جیبت بود را نشانم دادند. گفتن از پشت سر تیر خورده، دو نفر اومدن تو حیاط بیمارستان رها کردن.”
صبح به مادر سیاوش اجازه میدهند تا جسد را شناسایی کند: “کشو سردخانه باز شد کاور را باز کردم سیاوش من با فرق غرق به خون با چشمان نیمه باز. زانو زدم، دست زیر سرت گذاشتم و فریاد زدم. دستم پر از خون شد.”

